۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

بادام تلخ- برای محمدجعفر پوینده

پاچين سياهي هبوط مي‌كند
و با صداي مرده‌اش خشي بر خاك پر مي‌كشد .
هوا
هوار مي شود بر گلوي نازكش
و آب بسته مي‌شود بر افعال آينده
و سكوت در ميانه‌ي دست و دهان قبر تير مي‌كشد.

آه كه ساقي هراسان
با چشم‌هاي زلال‌اش تا ابد
در ميانه‌ي هوا و زمين
خيره خواهد ماند بر اين مي‌كده‌ي ويران
.

هیچ نظری موجود نیست: