۱۳۸۶ اسفند ۲۲, چهارشنبه

گاتا

اکنون که

پیمانه‌ها هم همه شکسته

و خیام

در بستر خاک‌اَش

امید به هیچ حتی نبسته


اکنون که جامه دان‌ام پُر از مشقتِ ترانه‌ها

و خیال‌اَم به رنگِ خیانت


به هستیِ نهنگ‌ها سوگند

و خودکشیِ انسان‌ها

جامی بر کف نگیرم

تا بوسه ای هزار باره از آن پنجره‌ی بسته‌يِ خاطره

تا برنگیرم.

هیچ نظری موجود نیست: