۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

ماديان

...و شورِ تنگستنِ شعله‌ورِ زيستن

كه خاكستر ‌شود نوراًش و فرو ‌رود در اندوهِ تالابِ انزلي


درويشِ درد به سماع درمي‌آيد.

۱ نظر:

chista گفت...

ِو شور بی تاب شعله ی شعرواره هایت که هرگز خاموشی نمی گراید و در ازدحام نفس گیر روزمرگی ها و گرمای خفقان ، چون نسیم خنکی به فریادم می رسد