۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

زهدان

پرنده در هوایِ آزادی می‌پرد

چشمه‌ها دردوردستِ آب‌های روان می‌خروشند

و كبوترهايِ آزاد در آخرین پرتوهای روز

- با بی خیالی -

از ره‌گذران

از زندان

از بی‌خبری

و از مسابقات فوتبال می‌گذرند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دمیدن غنچه های آفتاب را بر چهره ی تو می پایم، به بلندا نگاه می دوزم، باز می شناسم صدای گام هایت را....پرنده ی بلندپرواز


چیستا