پرنده در هوایِ آزادی میپرد
چشمهها دردوردستِ آبهای روان میخروشند
و كبوترهايِ آزاد در آخرین پرتوهای روز
- با بی خیالی -
از رهگذران
از زندان
از بیخبری
و از مسابقات فوتبال میگذرند.
دمیدن غنچه های آفتاب را بر چهره ی تو می پایم، به بلندا نگاه می دوزم، باز می شناسم صدای گام هایت را....پرنده ی بلندپروازچیستا
ارسال یک نظر
۱ نظر:
دمیدن غنچه های آفتاب را بر چهره ی تو می پایم، به بلندا نگاه می دوزم، باز می شناسم صدای گام هایت را....پرنده ی بلندپرواز
چیستا
ارسال یک نظر