۱۳۸۶ آبان ۱۲, شنبه

ََA glance




بم بم بم
ضربه به کلاویه
تک نُتِ مقدر فرود آمده؟

بم بــــــــــــم
نُت ندانسته
به هندسه‌يِ مسطحِ این آب‌شار می‌نگرم
که پریشان
از قامت انگشتان‌ات فرو می ریزد
زخمه‌های سیاه و سرخ‌گون
از خَمِ جاده‌‌ای سپیدپوش.

۱ نظر:

chista گفت...

هرگز نميدانيم كه مي رويم / وقتي روانه ايم / در به شوخي مي بنديم / سرنوشت در پي ما مي‌آيد و كلون در را مي اندازد / و ما را ديگر ديداري نيست