ساعت هفت سي و دقيقه يكي از روزهاي ...
خوب اينكه روايتي با ذكر زمان و مكان همراه باشد، خوب است ولي چه لزومي دارد؟
منِ پرسنده خاموش به نظاره ايستاده است و از دنبال كردن روايتي منطقي گريزان است. در برابرِ پرسشهاي خاموش سنگِ قبرِ شكستهي كشتهگان ، گويي كه تمامي راويان ، روايتِ خاموشِشان را به تمامي با مرگشان بازگفتهاند و ديگر حرفي براي گفتن نمانده است .
اينجا، سكوت.
مكان: شرقِ اضطراب در غار نگاري نگارنده.
۴ نظر:
lkjklj
فکر می کنم این سبک نوشته ها حسی خاص یا نوستالژیک یا عبور گذرای یک احساس و یا ..... را نشان می دهند . شاید نباید دنبال مفهومی خیلی منطقی یا آنچنانی بود. ادامه بده. موفق
باشی
رزیتا
دنبال كردن روايتي منطقي و كشف زمان و مكان در نوشتههايات ديگر برايم مهم نيست ، مهم حس زيباي جاري در تصاوير نابي است كه خلق ميكني و يك لحظه انسان را در خود فرو ميبرد و وقتي پلك ميزند و باز ميگشايد گويي هيچ در ذهناش به جا نمانده و نميتواند به يادش آورد اما تاثير نهفته اش درون انسان باقياست . شايد حتي اين هم اهميتي نداشته باشد ، همين كافياست كه حس ميكني فضايي هست براي نوشتن هرچه از تو عبور ميكند ، براي ما كه سال هاست به سكوت و خودسانسوري عادت كردهايم
پيام
ارسال یک نظر