با صدايش ، از دوردستِ قرون گويي، ميآيد.
با تماميت درد و خش و
خشم صد هزار مرد مرده
با تمامي نامرادي
ناكامي
و عشق.
با تنفس واپسين
گويي
با سفري به اعماق جان و كاوندهي رمزآلودترين واژههاي ناگفته
در قالب موزيك
در قالب ناي و نفس
خاموش مانده كنون
در قالب سرد قفس اين قفس ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر