ما دو نفر بوديم/ يكي آرزو داشت ديگري بيآرزو باشد.
ديگري – كه من باشم- آزمند ناب دمي بودم كنار آبشاري با خنكاي پشنگ زلال آب بر رخام.
او به آرزوش رسيد و
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر