۱۳۸۶ آبان ۷, دوشنبه

نمك


از انواعِ كشيدني‌ها، تو را برگزيدم نزديكي به لب و هر بوسه كه مي‌ستانم از كونه‌ي تلخ و گس‌ا‌ت نه كه چندشي بر‌انگيزاند، كه انگار به چشمِ ‌بسته، خونِ انار مي‌چِشَم و در حلقه‌‌ي مِه‌تاب‌ات گُر مي‌گيرم و به خامشي چون تو خاكستر مي‌شوم.

۱ نظر:

Bamishi گفت...

آنقدر نوشته هايتان زيباست كه من سعي ميكنم فقط از خواندنشان لذت ببرم.
مرسي از اينكه كانت ميذاريد.ممنون
توكاتا