در خانهای خاموش
هم چو همهی خاموشان ذهنِ جاده
گواهی به همه زمان هایی که نرفته؛ نخواسته نشستهام بر کندهی پیرِ درختِ گیلاس
و زمان
زبان قلبام را نمینشیند:
کافی و سیگار
و كو مشروبی تا بغلتاند سنگینیِ سنگها را درپلکِ چشمهی خونام.
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر