۱۳۸۶ دی ۲۴, دوشنبه

سگ

رفته‌گانِ من

با سيگاري بر گوشه‌ي چپِ لب

در دودِ غليظِ گازوييلِ اتوبوس شركت واحد


ديگر نمي‌بينم‌شان

به سلامي و كلامي به شناسايي


نه

زمستان فصلِ فراموشي نيست.

هیچ نظری موجود نیست: