با اين همه

۱۳۸۶ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

در خواب

او می دانست

برخاست

کلاه_پوستِ پدر بر سر نهاد

بدرودی از مادر

صخره های سخت او را می خواندند

و

دریا هم چنان طوفانی بود.

ارسال شده توسط Ba in hame

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

آرشيو

  • ◄  2011 (12)
    • ◄  ژوئن (1)
    • ◄  فوریهٔ (7)
    • ◄  ژانویهٔ (4)
  • ◄  2010 (4)
    • ◄  دسامبر (3)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2009 (3)
    • ◄  اوت (1)
    • ◄  آوریل (2)
  • ◄  2008 (77)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (2)
    • ◄  اکتبر (1)
    • ◄  سپتامبر (4)
    • ◄  اوت (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (5)
    • ◄  ژوئن (6)
    • ◄  مهٔ (7)
    • ◄  آوریل (6)
    • ◄  مارس (4)
    • ◄  فوریهٔ (14)
    • ◄  ژانویهٔ (24)
  • ▼  2007 (80)
    • ◄  دسامبر (21)
    • ◄  نوامبر (10)
    • ◄  اکتبر (12)
    • ▼  سپتامبر (17)
      • زنبق
      • پود
      • Rumi
      • God knows
      • Little By Little
      • و
      • و
      • و
      • زاينده
      • لوت
      • گالش
      • شمال
      • در خواب
      • سهره
      • دره
      • تير شهريور
      • سنگ‌ سر
    • ◄  اوت (17)
    • ◄  ژوئیهٔ (3)

خواب‌زده‌گان

  • میز دو نفره
  • نقد حال
  • خــــــواب اقـاقــــــــــــيا
  • روزمـــره
  • خاکی آسمانی
  • یخ پاره‏ی نازکی از ماه
  • گیل گمش
زمینه پنجره عکس. تصاویر زمینه ایجادشده توسط hdoddema. با پشتیبانی Blogger.

درباره من

Ba in hame
مشاهده نمایه کامل من